دلش برام تنگ شده ، دلش برام خیلی تنگ شده.مطمئنه تا حالاحتما بخشیدمش اونقد که مهربونم و ازم میخواد یه چند وقت برم پیشش. دیگه نمی تونه از فکرم شبا بخوابه.یه فرصت میخواد چند وقت باهم باشیم ،با هم حرف بزنیم درد و دل کنیم .
بازم می تونیم یه کاری کنیم همه چی آسون بگذره.
مینا جون و بابا خسرو هم دلشون تنگ شده برام. بیشتر از یه ساله ندیدیم همدیگر.دیگه وقتشه برم دیدنشون.
-----
تازه شدی مثل منسه ماهه که دارم این عذابارو میکشم.کجا بودی؟ فقط رفتی و بهم وقت دادی بهت فک کنم که بازم دوست داشته باشم، ولی فقط عذاب کشیدم، از دلتنگی،از دوری ،از نفرت،،
حالا میگی دلت تنگ شده.
-----
حالا فهمیدمبابا بهت گفته بودم اینقد خوب نباش.تورو خدا بابا بعضی وقتا خوب نباش.
درباره این سایت