محل تبلیغات شما

عمه برام حرف زد ،از من گفت از بابام گفت از قدیما گفت از مامان گفت از مامان گفت از مامان گفت

از مامان زیاد گفت،

گفتم از من و بابام بگید فقط از منو بابام.

گفت.گفت می دونم می دونی چقد دوست داره ، می دونی جونش به جونت بسته ست می دونی راضی نیست ذره ای عذاب بکشی،می دونی هرکاری می کنه فقط از روی عشق.می دونی؟

گفتم می دونم عمه بگید چیکار کنم هرکاری بگید می کنم؟ فقط بگید!

لبخند زدگفت می دونستم عشقم،می دونستم هرکاری میکنی که خیالش راحت باشه، می دونستم .الان فقط به درسات فک کن که امتحانات عالی تموم شه مثل همیشه.باشه؟

بعدم.فیلم‌فقط زبان اصل دیگه؟دوبله که نمیبینی ؟

گفتم واسه چی ؟

گفت کانادا دیگه. لازمت میشهبعدم خندیم.

ولی اصلا خنده دار نبود. گفتم عمه شوخی نکنید.بگید قراره چیکار کینم؟بگید چیکار کنم بابام منو ببخشه کوتاه بیاد.

گفت سارا.عشقمقرار شد بهش کمک کنی دیگهقرار شد خیالشو راحت کنی.مگه نه.با بابات میری  مسافرت بهت قول میدم بهتون خوش میگذره.هم تفریح می کنید هم بعدش همه چی درست میشه.بهت قول میدم بعدش.

گفتم عمه خیلی جدی دارید شوخی می کنید اصلا شوخی و جدیتون دیگه معلوم نیست، مثلا قرار بود کمکم کنید قرار بود کمک کنید بابام پشیمون شه.

باز شروع کرد که قانعم کنهحرفای تکراری،نمی تونستم بشنوم

گفتم عمه قرار بود طرف من باشید گفتید اعتماد کنم بهتون ولی دارید به بابام کمک می کنید راحتتر پرتم کنه اون سر دنیا

گفت بازم که اینجوری گفتی.عزیز عمه گوش بده بهم.

نه عمه هم قرار نبود کوتاه بیاداونم قرار نبود کمکم کنه.

دیگه از بدبختیم گریه ام گرفت باز گفتم پس چجوری بگم.شما بگید درستش چیه؟

بهش التماس کردم ،التماس کردم نذاره بریمگفتم فقط شما میتونید بابامو راضی کنید التماس کردم طرف من باشه نه بابام.

ولی فقط بغلم کرد گفت ما همه طرف توئیم سارا.همه طرف توئیم.میخواستم‌برگردم خونه.میخواستم برم پیش بابا بازم خواهش کنم ازش ولی نذاشت مامان جون.گفت بذار عمه برگرده ولی کوتا الانم نیومده.

+ دیشب داشتم می نوشتم خوابم برد.

++ می دونم حقمه تنبیه.منتظرچیزای وحشتناک بودم ولی به خدا این یکی حقم نیست، خیلی زیاده،این یکی واقعا زیاده دیگه،عادلانه نیست،چون من میمیرم ایندفعه.باور نمی کنن.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها