محل تبلیغات شما

دیروز فرزانه گوشیمو سوزوند اونقد زنگ زد و پیام فرستاد.

میگفت فردا گوشی رو جا نذاری قول دادم.

هی می گفتم بابا فعلا بی خیال شدم بهش بگو پشیمون شده ولی هی میگفت دیوونه این بپره دیگه پیدا نمیشه ها مشتری،کار خیر رو هی دست دست نکن

امروز گوشی رو با خودم بردم ولی میخواستم یه جوری معامله رو به هم بزنم .

دختره که مشتریه نهمیه .فرزانه با چندتا نهمی آشناست  این دختره دوست یکی از اوناست.اسمش رونیکا بود. دو تومن نقد آورده بود گفت اینو میدم گوشی رو می برم فردا چکش رو میارم.

فرزانه ام گفت چک نه شماره کارت میده بریز به کارت.

گفت اکیه برو‌بیار .گفتم واقعا از خاکستری خوشت میاد؟! 

تعجب کرد گفت خاکستری؟ نه مگه گوشی خاکستریه؟!

گفتم آره دیگه.

دختره گفت عه!! فرزانه گفت طلاییهفرزانه.مگه نگفتی.

فرزانه چپ  نگام کرد گفت برو بابا بعدم رفت.خیلی بهش بر خورد.

ولی واقعا خیلی بی جنبه ست حرکتش مزخرف بود.

دختره گفت عه چی شد؟ کجا رفت.بعدم گفت واقعا خاکستریه؟فرزانه گفت طلاییه خاکستری باشه نمیخوام.

خدا ببخشه مجبور شدم با دروغ بپیچونمش( آها پیچوندنم ممنوعه) 

سریع رفتم فرزانه رو پیدا کردم ولی جواب نمی داد.قاطی بود.

گفتم بی خیال دیگه خب گفتم که پشیمون شدم.

بلاخره جواب داد ولی فقط با خنده می گفت خیلی خری تو به خدا خیلی خری.

منم دیگه خندم گرفت گفتم باشه اصلا هر چی تو بگی ولی یهو گفت دیوونه مثله اینکه واقعا خری آخر هفته نوبت توئه ها.میخوای چه غلطی کنی؟

 وای یعنی دیگه با خنده داشتم‌گریه می کردم فرزانه ام خندید گفت آها حالا گریه کندو تومن نقدو همین الان پروندی

+ باید امشب بازم برم تو‌ کار مذاکره دیگه اینجوری واقعا نمیشه ادامه داد. بابا من کلا پنج دقیقه ام پشت فرمون نبودم ،این عدالته به خاطر پنج دقیقه دو ماه مجازات شم؟!! اونم اینجوری ؟ مگه اسیر جنگی ام؟ وای دیگه شیانم نمی تونم ببرمشون سری قبل رفتیم،دیگه خیلی ضایعست به خاطر اشتراکم فقط بریم اونجا.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها